این وبلاگ هیچ گونه بی احترامی و دشمنی با مردم عزیز ایران ،افغانستان ندارد

این وبلاگ هیچ گونه بی احترامی و دشمنی با مردم عزیز ایران ،افغانستان ندارد

با سلام، این وبلاگ هیچ گونی بی احترامی و دشمنی با مردم عزیز ایران ،افغانستان ندارد .تمام مطالبی که به اشتراک گذاشته میشود ناکارامدی دولت مردان دروغگو این کشورمورد بررسی قرار میدهد.
این وبلاگ هیچ گونه بی احترامی و دشمنی با مردم عزیز ایران ،افغانستان ندارد

این وبلاگ هیچ گونه بی احترامی و دشمنی با مردم عزیز ایران ،افغانستان ندارد

با سلام، این وبلاگ هیچ گونی بی احترامی و دشمنی با مردم عزیز ایران ،افغانستان ندارد .تمام مطالبی که به اشتراک گذاشته میشود ناکارامدی دولت مردان دروغگو این کشورمورد بررسی قرار میدهد.

افغانستان

در فرودگاه شهر مزارشریف ۶ کارمند زن کشته شدن،
باز هم بی کفایتی دولت افغانستان در تامین امنیت در این کشور

 

ادامه مطلب ...

جنایاتهای ایران ،روسیه ،بشاراسد


در برخی از شهرهای ترکیه ،لبنان و اتریش تظاهراتی علیه جنایاتهای ایران ،روسیه ،بشاراسد و رژیم سوریه برگزار شد.

 


 

بررسی حقوق زن در مناطق مختلف جهان

مسیر گفتمان غرب در خصوص زن به سمت سراشیبی سقوط، انحطاط و سرافکندگی پیش می‌رود و سنجش حقوق زن با معیارهای مردانه تعبیری بس غلط است که امروزه به عنوان برابری حقوق زن و مرد از آن یاد می‌شود. در این مقاله که با این رویکرد نگاشته شده است تلاش شده است تا معیارهای مردانه را شاخص سنجش حقوق زن در کشورهای مختلف معرفی و معیارهای اصیل زنانه به فراموشی سپرده شوند.

معیارهایی چون سلامت و بهداشت، آموزش، فعالیت سیاسی و فعالیت اختصاصی معیارهایی اصیل برای سنجش حقوق زن و برابری جنسی تعریف شود و منتج تحقیقات انجام شده در این زمینه را که در سایت BBC Mundo منتشر شده بود، را ارائه می‌کنیم.

 

بررسی حقوق زن در آمریکای شمالی

کانادا و آمریکا از کشورهای آمریکای شمالی‌اند که به ترتیب در جایگاه 20 و 23 م جهان در زمینه برابری حقوق زن و مرد قرار دارند. اگرچه کانادا از نظر نظام آموزشی و بهره گیری یکسان از امکانات آموزشی در جایگاه برتری نسبت به آمریکا قرار بگیرد اما زنان در این کشور نتوانسته‌اند به از نظر سیاسی رشد چشمگیری داشته باشند.

بررسی حقوق زن در آمریکای لاتین

از میان کشورهای آمریکای مرکزی و جنوبی کشور نیکاراگوئه توانسته است بهترین موقعیت شغلی را برای زنان فراهم کند و پس از آن کشورهای کوبا و اکوادور در جایگاه‌های بعدی این طبقه بندی جهانی قرار دارند و در بین 25 کشور برتر دنیاجای گرفته‌اند. اما با توجه به اینکه برزیل یکی از مهم‌ترین کشورهای آمریکای لاتین است اما نتوانسته است جایگاه خود را ارتقاء دهد و همچنان در جایگاه 32 م رنکینگ بین المللی قرار دارد.

مشارکت اقتصادی زنان در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین بسیار کم رنگ است و حجم عظیمی از فعالان اقتصادی به مردان اختصاص یافته است. اگر بخواهیم به بررسی حضور اجتماعی زنان در سیاست بپردازیم در بسیاری از کشورها حضور زنان در سیاست کمرنگ تر است هر چند که ممکن است رهبران سیاسی این کشورها را زنان تشکیل بدهند. اما این کشورها از نظر نظام آموزشی و سلامت در جایگاه نسبتاً خوبی قرار دارد هر چند که شاخص سلامت در برخی از کشورها در جایگاه پایینی قرار دارد.

بررسی حقوق زن در اروپا

به قلم نویسنده این مقاله، مشارکت سیاسی زنان در اروپا با دیگر مناطق جهان متفاوت است. در برخی از کشورها مانند روسیه و کشورهای اروپای شرقی مشارکت سیاسی در جایگاه پایین تری قرار دارد حال آن که کشورهای اروپای غربی در جایگاه نسبتاً بهتری قرار گرفته‌اند.

در کشورهای جنوبی اروپا نطام آموزشی و اشتغال در سال‌های اخیر بسیار افول کرده است و در برخی از موارد اوضاع این کشورها وخیم تلقی می‌شود. اما همین کشورها توانسته‌اند در زمینه بهداشت و سلامت در جایگاه برتری قرار بگیرند.

بررسی حقوق زن در خاورمیانه

بیشترین میزان نابرابری جنسی در خاورمیانه وجود دارد. از نظر نویسنده این مقاله، از بین کشورهای جهان، کشورهای خاورمیانه در پایین‌ترین میزان مشارکت سیاسی را در امور داخلی کشور خود و حوزه بین الملل دارند و میزان مشارکت سیاسی آن‌ها بسیار پایین است. همچنین میزان مشارکت زنان در فعالیت‌های اقتصادی و اشتغال بسیار پایین بوده است و از بین این کشورها امارات متحده عربی در وضعیت بسیار بدتری از بقیه کشورها قرار دارد. در کشور یمن و امارات تعداد بسیار کمی از زنان می‌توانند تحصیلات دانشگاهی را ادامه دهند.

 حقوق زن در مناطق مختلف جهان

سخن پایانی:

پس از انقلاب صنعتی معیارها و ارزش‌های انسانی در غرب تغییر یافت و متعاقب آن با پیدایش مدرنیسم ارزش‌های انسانی متحول گردید و مردوارگی زندر جوامع غربی مطرح شد. پیش‌قراولان آن جنبش‌ها و مکاتب فمینیستی بودند که هر کدام تعابیر مختلفی از گفتمان حقوق زن در جامعه ارائه می‌دادند. نیجه، اندیشمند غربی به عنوان یکی از منتقدان مدرنیسم معتقد است: "حضور اجتماعی زن در غرب دوباره نیرو گرفتن مردان است". اما رهبری انقلاب نیز در این خصوص تعابیر جامع تری را ارائه می‌دهد و معتقد است "حضور اکثریتی زنان در مناصب اجرایی، دیدگاهی غلط و انفعال در برابر گفتمان غربی است و آنچه که باید مایه افتخار باشد، تعداد بالای زنان روشنفکر، فعال فرهنگی، سیاسی و مجاهد است". فلذا با توجه به این تعابیر شاخص‌های کنونی برابری جنسیتی در غرب شاخص‌هایی ناقص هستند و فضای حاکم بر جهان به ویژه در غرب فضایی مردانه شده است و در دیگر کشورها نیز این گفتمان در مسیر توسعه ای قرار گرفته است که سنخیت بسیار کمی با هویت زنانه دارد.

بی تفاوتی دولت افغانستان در برابر دخالتهای ایران


ایران برای نخستین بار به گونه رسمی میزبان نماینده‌گان طالبان است .

روسیه و ایران مدتی است که از سوی رسانه های خارجی و داخلی افغانستان، متهم به ارتباط با طالبان تروریست بوده و در مواردی به عنوان دو کشور دو رو و فرصت طلب و غیرقابل اعتماد برای حکومت افغانستان تحلیل و تفسیر می شده اند. با توجه به مواضع رسمی این دو کشور در قبال تروریسم و حضور برخی تروریستانی از آسیای میانه و قفقاز و نوار مرزی های ایران با ایدیولوژی سلفیت و افراطیت در هماهنگی و تعامل با طالبان، داشتن ارتباط این دو کشور با طالبان را غیر واقع بینانه و مبهم می نمایاند.

تا اینکه اخیرا نمایندگان سیاسی و سفرای این دو کشور در گفتگو با رسانه ها به ابهامات و حدس و گمان پایان داده و اعتراف به ارتباط و تماس هایی با طالبان نمودند. نفس همین ارتباط دو کشور مدعی مخالفت با تروریسم، با یک گروه تروریستی که نقش امارت و رهبری ایدیولوژیکی و عملیاتی تروریسم بین المللی را در سطح منطقه و جهان دارد از چند نگاه قابل تامل است:

ء تروریسمی که تحت عنوان افراطیت دینی در سطح منطقه و جهان، فعال است دارای یک تفکر و استراتژی واحد می باشد و تروریسم طالبانی نقش بنیادی امارت و رهبری ایدیولوژیک و عملیاتی اکثریت تروریست ها را با عناوین مختلف در منطقه و جهان دارد. سر دسته های تروریست های القاعده، داعش، التحریر، ازبکستان و آسیای میانه که در عراق و سوریه انسانیت را سر می برند و دنیا را به چالش کشیده و بزرگترین تهدیدی برای آسیای میانه و منافع روسیه و ایران و کل بشریت می باشند. همه و همه پرورش یافته و دست پرورده طالبان در افغانستان می باشند. القاعده به رهبری اسامه و ایمن الظواهری بارها رهبری طالبان را در افغانستان به عنوان امیرالمومنین و پیشوای لازم الاطاعه خود بیان داشته و پیروی از رهبری طالبان را یک تکلیف و فریضه دینی می دانند. برای روسیه و ایران عین حماقت و خطای استراتژیک است که در عراق و سوریه با تروریست ها به نام القاعده و داعش در جنگ باشند و در افغانستان با امیرالمومنین و پیشوا و مفتدای تروریستان در ارتباط و تفاهم.

ء سفیر ایران در کابل محمد رضا بهرامی، هدف از ارتباط با طالبان را «کنترل و اشراف اطلاعاتی بیان داشته و اظهار آمادگی کرده برای پادرمیانی در روند صلح حکومت افغانستان با طالبان و سفیر روسیه، الکساندر مانتیسکی در کابل با رسانه ها دلیل ارتباط خود با طالبان را تامین امنیت نمایندگی های سیاسی و امنیت آسیای میانه و روسیه بیان داشته است. این دلایل از سوی دو دیپلمات برجسته دو کشور قدرتمند منطقه، اوج خطای استراتژیک این دو کشور را در قبال تروریسم نشان می دهد. مگر همین رهبران ایران و روسیه، بارها و بارها مدعی نبوده اند که خالق و آفریدگار واقعی تروریستان طالبانی و القاعده، آمریکا و ارتجاع منطقه و پاکستان می باشند. طبق این ادعا تروریستان چقدر به خالق و تمویل کنندگان خود مثل آمریکا، ارتجاع منطقه و پاکستان وفادار مانده اند تا با شما (روسیه و ایران) که در صف مقدم جنگ در سوریه و عراق با تروریسم قرار دارید وفادار بمانند و تهدیدی برای امنیت و منافع شما نباشند؟

ء روسیه و ایران به هردلیلی که ارتباطی با طالبان را به نفع خود می دانند، بهتر است از تجربیات بیش از دو دهه موجودیت خونبار تروریسم طالبانی در افغانستان و حمایت و تعامل این گروه با سایر تروریستان در راه اندازی انتحار و انفجار در منطقه و جهان، بخوبی درک کرده و با این گروه تروریستی قطع رابطه نماید و مطمئن باشند که تروریسم پدر و مادر نمی شناسند. همانگونه که تروریستها به باداران غربی و ارتجاعی خود، خیانت کردند، به هیچ وجه تنها به ارتباط خود با ایران و روسیه پایبند و وفادار نخواهند ماند.(امروز کنفرانس وحدت اسلامی در تهران به مدت دو روز آغاز بکار کرد.
در این کنفرانس نماینده هایی از برخی کشورهای اسلامی شرکت دارند.
امسال ایران در این کنفرانس از نماینده های طالبان نیز دعوت بعمل آورده که ۵ تن از طالبان روز گذشته وارد تهران شدند.)

روسیه و ایران مدتی است که از سوی رسانه های خارجی و داخلی افغانستان، متهم به ارتباط با طالبان تروریست بوده و در مواردی به عنوان دو کشور دو رو و فرصت طلب و غیرقابل اعتماد برای حکومت افغانستان تحلیل و تفسیر می شده اند. با توجه به مواضع رسمی این دو کشور در قبال تروریسم و حضور برخی تروریستانی از آسیای میانه و قفقاز و نوار مرزی های ایران با ایدیولوژی سلفیت و افراطیت در هماهنگی و تعامل با طالبان، داشتن ارتباط این دو کشور با طالبان را غیر واقع بینانه و مبهم می نمایاند.

تا اینکه اخیرا نمایندگان سیاسی و سفرای این دو کشور در گفتگو با رسانه ها به ابهامات و حدس و گمان پایان داده و اعتراف به ارتباط و تماس هایی با طالبان نمودند. نفس همین ارتباط دو کشور مدعی مخالفت با تروریسم، با یک گروه تروریستی که نقش امارت و رهبری ایدیولوژیکی و عملیاتی تروریسم بین المللی را در سطح منطقه و جهان دارد از چند نگاه قابل تامل است:

ء تروریسمی که تحت عنوان افراطیت دینی در سطح منطقه و جهان، فعال است دارای یک تفکر و استراتژی واحد می باشد و تروریسم طالبانی نقش بنیادی امارت و رهبری ایدیولوژیک و عملیاتی اکثریت تروریست ها را با عناوین مختلف در منطقه و جهان دارد. سر دسته های تروریست های القاعده، داعش، التحریر، ازبکستان و آسیای میانه که در عراق و سوریه انسانیت را سر می برند و دنیا را به چالش کشیده و بزرگترین تهدیدی برای آسیای میانه و منافع روسیه و ایران و کل بشریت می باشند. همه و همه پرورش یافته و دست پرورده طالبان در افغانستان می باشند. القاعده به رهبری اسامه و ایمن الظواهری بارها رهبری طالبان را در افغانستان به عنوان امیرالمومنین و پیشوای لازم الاطاعه خود بیان داشته و پیروی از رهبری طالبان را یک تکلیف و فریضه دینی می دانند. برای روسیه و ایران عین حماقت و خطای استراتژیک است که در عراق و سوریه با تروریست ها به نام القاعده و داعش در جنگ باشند و در افغانستان با امیرالمومنین و پیشوا و مفتدای تروریستان در ارتباط و تفاهم.

ء سفیر ایران در کابل محمد رضا بهرامی، هدف از ارتباط با طالبان را «کنترل و اشراف اطلاعاتی بیان داشته و اظهار آمادگی کرده برای پادرمیانی در روند صلح حکومت افغانستان با طالبان و سفیر روسیه، الکساندر مانتیسکی در کابل با رسانه ها دلیل ارتباط خود با طالبان را تامین امنیت نمایندگی های سیاسی و امنیت آسیای میانه و روسیه بیان داشته است. این دلایل از سوی دو دیپلمات برجسته دو کشور قدرتمند منطقه، اوج خطای استراتژیک این دو کشور را در قبال تروریسم نشان می دهد. مگر همین رهبران ایران و روسیه، بارها و بارها مدعی نبوده اند که خالق و آفریدگار واقعی تروریستان طالبانی و القاعده، آمریکا و ارتجاع منطقه و پاکستان می باشند. طبق این ادعا تروریستان چقدر به خالق و تمویل کنندگان خود مثل آمریکا، ارتجاع منطقه و پاکستان وفادار مانده اند تا با شما (روسیه و ایران) که در صف مقدم جنگ در سوریه و عراق با تروریسم قرار دارید وفادار بمانند و تهدیدی برای امنیت و منافع شما نباشند؟

ء روسیه و ایران به هردلیلی که ارتباطی با طالبان را به نفع خود می دانند، بهتر است از تجربیات بیش از دو دهه موجودیت خونبار تروریسم طالبانی در افغانستان و حمایت و تعامل این گروه با سایر تروریستان در راه اندازی انتحار و انفجار در منطقه و جهان، بخوبی درک کرده و با این گروه تروریستی قطع رابطه نماید و مطمئن باشند که تروریسم پدر و مادر نمی شناسند. همانگونه که تروریستها به باداران غربی و ارتجاعی خود، خیانت کردند، به هیچ وجه تنها به ارتباط خود با ایران و روسیه پایبند و وفادار نخواهند ماند.

جنایات ایران در سوریه

چرا ایران از بشار اسد حمایت میکند؟
 یک کارشناس مسائل خاورمیانه گفت: «اینکه گفته می شود حمایت ایران از سوریه یک حمایت مذهبی است کاملا اشتباه است. حمایت ایران از سوریه یک حمایت سیاسی است و مبتنی بر بحث هم پیمانی سوریه با جبهه مقاومت می باشد.»

 «اینکه نظام بشار اسد یک نظام دیکتاتور است شکی نیست و خود نظام هم این مسئله را قبول کرده که یک نظام تک حزبی بوده و قدرت در انحصار حزب بعث بوده است.»

وی ادامه داد: «نظام سوریه پذیرفته که باید این وضعیت اصلاح شود؛ چنانکه بخشی از قوانین و مقررات قانون اساسی تغییر پیدا کرده و شاید اصلاحات دیگری هم مورد نیاز است.»

این کارشناس مسائل خاورمیانه اظهار کرد: «اما اکنون در سوریه انتخاب میان دو گزینه است. گزینه اول وجود نظامی است که با همه معایبی که ذکر شد حامی مقاومت است و گزینه دوم کسانی هستند که دست آنها در دست اسرائیل است و نوکر نوکر غرب (عربستان، قطر) هستند که همان سلفی های تکفیری می باشند که به هیچ مسلمانی رحم نمی کنند.»

وی ادامه داد: «ما شاهد جنایات اینها هستیم که از جمله نبش قبر حجر بن عدی یکی از صحابه پیامبر اکرم (ص) می باشد. لذا این مسائل نشان می دهد که میان بد و بدتر باید بد را انتخاب کرد؛ هرچند این انتخاب بد به معنای پذیرش کامل رفتار آن نیست.»

رویوران گفت: «حمایت ایران از بشار اسد را می توان از چند زاویه مورد تحلیل قرار داد. یکی از این موارد بحث منافع ملی ایران است که قطعا هر نظامی جایگزین نظام اسد شود دشمن ایران خواهد بود.»

وی ادامه داد: «نظامی که به جای نظام فعلی در سوریه روی کار بیاید به دلیل نوع تضادی که با رژیم قبلی داشته بر اساس انباشت کینه های مذهبی مسائل شیعه و سنی را دنبال خواهد کرد و تضاد با شیعه را پی خواهد گرفت.»

وی افزود: «اینکه اکنون برخی گروههای مخالف در سوریه نام خود را گردان یزید بن معاویه گذاشته اند به خوبی نشان می دهد نوع جهت گیری ها دینی نیست؛ بلکه جهت گیری ها کاملا انتقام جویانه است؛ وگرنه نبش قبر در همه مذاهب اسلامی حرام است و اینها نباید این عمل را انجام می دادند.»

وی خاطرنشان کرد: «لذا اینکه اینها مرتکب چنین عملی می شوند به این دلیل است که اساسا به مذهب پایبند نیستند و این اقدامات را بر اساس نوعی کینه سیاسی انجام می دهند.»

وی افزود: «بسیاری از اقدامات اینها مغایر با مذهب است و تاکنون در سوریه بیش از 2000 نفر از شیعیان اثنی عشری را سر بریدند و این عمل تنها بر اساس کینه سیاسی می تواند اتفاق بیفتد.»

رویوران اظهار کرد: «اکنون یک اشتباه جدی و مهم وجود دارد و آن اشتباه این است که گفته می شود نظام سوریه شیعی است، در حالی که اینطور نیست و نظام سوریه نه تنها شیعی نیست بلکه علوی هم نیست و اگرچه ممکن است بشار اسد علوی باشد اما نظام سوریه یک نظام سکولار بعثی است و لذا بر اساس یک مقدمات و مفروضات اشتباه این جنایات در سوریه صورت می گیرد.»

وی ادامه داد: «اینکه گفته می شود حمایت ایران از سوریه یک حمایت مذهبی است کاملا اشتباه است. حمایت ایران از سوریه یک حمایت سیاسی است و مبتنی بر بحث هم پیمانی سوریه با جبهه مقاومت می باشد.»

وی افزود: «لذا مفروضاتی که اکنون مطرح می شود همه اشتباه است و بر اساس این مفروضات اشتباه نتایجی هم گرفته می شود.»

وی تاکید کرد: «به هر حال منافع ملی ایران اکنون ایجاب می کند از نظام اسد حمایت کند.»

این کارشناس مسائل خاورمیانه گفت: «در ابعاد دینی باید گفت نظام اسد در جهان اسلام وحدت طلب است و مخالفین وی واگرا می باشند و این واگرایی با بسیاری از مفاهیم و اهداف انقلاب ما که مبتنی بر وحدت است در تعارض قرار دارد.»

وی ادامه داد: «در بحث هم پیمانی ها و جایگاه ایران در نظام منطقه ای نیز باید گفت سقوط نظام بشار اسد تا حدودی به جایگاه منطقه ای ما ضربه می زند و در نهایت این مسئله به  ضرر ما تمام می شود و به منافع ملی آسیب وارد می شود.»

وی تصریح کرد: «بنابراین همه این مسائل ایجاب می کند ما در قبال نظام بشار اسد چنین موضع سیاسی را اتخاذ کنیم.»

رویوران در پاسخ به این سوال که با توجه به حمایت آشکار و علنی ایران از سوریه، در صورت سقوط نظام اسد آیا منافع ملی ایران آسیب نخواهد دید و آیا ایران نمی توانست سیاست مدارانه تر عمل کند؟، گفت: «پیش بینی غرب این بود که با شروع بحران در سوریه رژیم اسد دو ماه بیشتر دوام نخواهد آورد.»

وی ادامه داد: «بعدا این دو ماه به سه ماه تبدیل شد و همینطور تاکنون این پیش بینی خود را بارها تغییر دادند و این مسئله نشان می دهد پیش بینی های غرب درباره پایگاه اجتماعی اسد دچار اشتباهات فاحشی است و اسد از یک پایگاه اجتماعی خوبی برخوردار است که اگر اینطور نبود تاکنون سقوط کرده بود.»

وی خاطرنشان کرد: «هیچ نظام سیاسی در دنیا در مقابل اراده مردم توان بقا ندارد؛ مگر اینکه از پایگاه اجتماعی گسترده برخوردار باشد.»

رویوران گفت: «پیروزهای اخیر ارتش سوریه نشان می دهد که اکنون شرایط به نفع نظام سوریه در حال تغییر است. درگیری مخالفین با هم در نتیجه شکست های متوالی و نیز درگیری میان انها و ارتش ترکیه نشان می دهد که جبهه معارضین یک جبهه پراکنده است و به مشکل برخورده و اکنون عمده پیش بینی ها حاکی از پیروزی دولت سوریه دارد.»

وی ادامه داد: «در حال حاضر هیچ کس این پیش بینی را ندارد که نظام سوریه ممکن است سقوط کند. بسیاری از غربی های نیز اکنون در حال رسیدن به این جمع بندی هستند که بحث سقوط دیگر مطرح نیست و راه حل بحران باید سیاسی باشد که این جمع بندی به شرایط میدانی بحران برمی گردد که به نفع نظام سوریه تغییر پیدا کرده است. »

رویوران در پاسخ به این سوال که آیا حمایت ایران از سوریه باعث شکل گیری یک ائتلاف از کشورهایی همچون ترکیه، عربستان، اردن و قطر علیه ایران نشد و این مسئله به زیان منافع ملی ایران نیست؟، گفت: «قطعا موضع ایران در قبال سوریه هزینه بالایی داشته است و در این مسئله هیچ شکی وجود ندارد.»

وی ادامه داد: «اما آیا این هزینه ای که ایران پرداخته اجتناب پذیر بوده است؟ من گمان نمی کنم اجتناب پذیر بوده باشد. این تصور که ائتلاف شکل گرفته در منطقه علیه ایران نتیجه موضع ایران در قبال سوریه است اشتباه است و به نظر من از بحث موضع ایران در قبال سوریه تنها به عنوان یک محمل استفاده می شود.»

وی افزود: «چه زمان عربستان در جبهه ایران بوده که اکنون نیست؟ ترکیه که عضو ناتو است مگر می تواند بخشی از سیاست های هم پیمانی با ایران باشد؟ و اگرچه قطر رفت و آمدهایی با ایران داشته اما بزرگترین پایگاههای آمریکا در این کشور قرار دارد.»

وی خاطرنشان کرد: «لذا من تصور می کنم ائتلاف شکل گرفته علیه ایران به مجموعه ای از شرایط جدید سیاسی برمی گردد که مهم ترین آن بحث بیداری اسلامی در منطقه است که منافع آمریکا را تهدید کرده است.»

وی ادامه داد: «آمریکا به دنبال تغییر تضاد این کشورها با غرب به تضادهای داخلی است که در این تضادهای داخلی بحث شیعه و سنی مطرح شده است. این کشورها در فرایند واگرایی مذهبی در حال ایفای نقش خود هستند؛ چنانکه از گذشته نقش پذیر بودند و در چارچوب سیاست های آمریکا عمل می کردند و اکنون نیز به صورت آشکارتری سیاست های آمریکا را دنبال می کنند.»

وی در پایان تاکید کرد: «لذا شرایط فعلی موجود نتیجه طبیعی شرایط قبلی است و محمل های خبری و حوادث فعلی تنها مقداری این اتحاد و ائتلاف علیه ایران را راحت تر و آشکارتر کرده است.»